Wednesday, October 22, 2008

"پیروزیی شادمانه تر"! کنفرانس بزرگ ده اکتبر از نگاه نویسنده گاردین

یادتان باشد دو هفته قبل با مریم نمازی در باره برگزاری کنفرانس 10 اکتبر در لندن گفتگو کردیم. حالا باید به مریم نمازی و همه کسانی که برای برپایی این کنفرانس زحمت کشیدند صمیمانه تبریک و خسته نباشید بگوییم. این کنفرانس یک موفقیت بزرگ نه فقط برای همه ما که پیشروی مبارزه با مذهب در ابعاد انگلیس و اروپا بود. این را یادداشت های ریچارد داوکینز در وب سایت شخصی اش و همینطور نوشته ای از گاردین که بابک کسرایی ترجمه کرده و در ادامه خواهد آمد منعکس میکند. عکس ها و فایل های ویدئویی تمام کنفرانس در سایت اکس مسلم انگلیس هست. حتما نگاه کنید. آیا کسی میداند آخرین باری که 200 – 300 نفر از متفکران و روشنفکران و فعالین سرشناس در لندن جمع شده اند و چنین رادیکال و سازش ناپذیر علیه مذهب، علیه قوانین مذهبی، علیه مدارس مذهبی، در محکومیت الصاق هرگونه هویت مذهبی به کودکان، در محکوم کردن خصلت زن ستیزانه و ضد بشری مذهب و غیره حرف زده اند، کی بود؟ قطعا در این سالهای سیاه و طولانی نظم نوین جهانی و جولان دادن پست مدرنیسم و تروریسم دولتی غرب و ترویسم اسلامی چنین اتفاقی نیفتاده است. بویژه که در مرکز این نقد ریشه ای و صریح از مذهب، اسلام قرار داشت که سلاح ترور و مرگ را برای حفاظت از الله و قرآنش برافراشته و علاوه بر مماشات دول غربی و پول جمهوری اسلامی و عربستان و غیره حمایت برخی چپ های مالیخولیایی را هم دارد. برای ما که به جنگیدن با اسلام سیاسی عادت داریم شاید عظمت کنفرانس 10 اکتبر هنوز زیاد محسوس نباشد، اما برای ستون نویس گاردین پدیده ای "نادر" و "شورانگیز" و "پیروزمند" است. در مورد اهمیت و اثرات این کنفرانس باید بیشتر نوشت. فعلا به نگاه "ای. سی گری لینک" در گاردین توجه کنید.

آزاد برای اندیشیدن
ای.سی گری لینگ
گاردین، 16 اکتبر 2008

ترجمه‌ی بابک کسرایی

جمعه‌ی گذشته، 10 اکتبر، (که روز جهانی علیه مجازات اعدام بود) از امتیاز نادری برخوردار شدم و در تجمعی از اشخاصی شجاع و بااصول شرکت کردم که در چند کشور در سراسر دنیا می‌توانند بخاطر باور و یا بی باوریشان به مجازات مرگ محکوم شوند. این کنفرانسی بود که شورای اکس‌مسلم‌های بریتانیا سازمان داده بود و موضوعِ بحث، ارتداد – "جرمی" که تمام اعضای شورا مرتکب شده‌اند – و مسائل مربوط به آن در مورد جایگاه مذهب و اندیشه‌ی آزاد در جامعه‌ی مدنی بود.

اعضای شورای اکس‌مسلم‌ها فکر خود را کرده‌اند و مذهبی را که در کودکی به خوردشان داده‌ بودند کنار گذاشته‌اند (ویژگی غالب دستیابی به خرد در بزرگسالان) اما در این مورد، آن مذهب اسلام است که مجازات ارتداد را اعدام می‌داند.

در این فکرم که از کسانی که این مطلب را می‌خوانند چند نفر در جمعی نشسته‌اند که بسیاری از آن‌ها به مرگ تهدید شده‌اند چون برای خودشان فکر می‌کنند و راهی انتخاب کرده‌اند که نه فقط از نظر شخصی خطرناک است بلکه برای خانواده و جوامع‌شان نیز پر از مشقت است – و این کار را بخاطر اصولی انجام داده‌اند که عاقلانه انتخاب کرده‌اند. تجربه‌ای است تکان‌دهنده. در مذاکرات نسبتا صلح‌آمیز و بامدارای غربی ما اختلاف بر اصول کمتر تا پای قتل می‌کشد؛ و به همین خاطر است که بعضی‌ها نمی‌توانند بفهمند تجمع جمعه‌ی گذشته چه اهمیتی دارد.

پیغام نمادین کنفرانس بینظیر بود؛ مفهوم مباحثات جذاب و مهم بود. موضوع بر سر ماهیت ارتداد، آزادی انتخاب در داشتن مذهب و انتقاد از مذهب بود؛ و این مسئله که آیا باید قانونی یکسان برای همه داشته باشیم یا اقلیت مسلمان بریتانیا باید بتواند قانون شریعه را در مورد خودش بکار ببندد؛ و البته مسئله‌ی مدارسِ مذاهب، آموزش مذهبی و تئوری آفرینش. این موضوعات همه به جایگاه فرد در جامعه‌ی مدنی برمی‌گیردند و این موضوع که آموزه‌های مذهبی باید بتوانند خود را بر کسانی که چنین نمی‌خواهند یا مثل کودکان قدرتی در مقابله با آن ندارند، تحمیل کنند یا نه.

کنفرانس را رئیس انجمن سکولار ایران، فریبرز پویا، افتتاح کرد و مریم نمازی، سخنگوی فوق‌العاده و شجاع شورای اکس‌ مسلم‌های بریتانیا سخنرانی افتتاحیه را ایراد کرد. مریم به اسلامیسم – اسلام‌ سیاسی – حمله کرد و گفت که این جریان، عاملِ دولت‌های اسلامی است و می‌تواند تاثیرات بسیاری بر زندگی، حقوق و آزادی‌های افراد بگذارد در حالی که بسیاری از این افراد کشورهای خود را دقیقا به این خاطر ترک کرده‌اند که از دست جو سرکوب‌گر سیاسی و اجتماعی آن بگریزند – کشورهایی که "پلیس اخلاقی" دارند و مجازات اعدام را از جمله برای هم‌جنس‌گرایان،‌ عشاقی که بیرون ازدواج رابطه‌ی جنسی دارند و کسانی که مذهب را زیر پا می‌گذارند،‌ اعمال می‌کنند.

یک موضوع نارضایتی بسیاری این است که آن‌ها را جز "جامعه‌ی مسلمان" حساب می‌کنند که سخنگویان خودگمارده‌اش بیشتر نماینده‌ی همان دولت‌های اسلامی هستند که بسیاری از "جامعه‌ی مسلمان" از آن‌ها گریخته‌اند: و به این خاطر است که شورای اکس مسلم‌ها (مسلمانانِ سابق) این نام را بر خود گذاشته است. تا بر این نکته تایید کند که همه‌‌ی کسانی را که در جامعه‌ی مسلمان به دنیا آمده‌اند نباید تا ابد به عضویت همگونِ چنین جامعه‌ای محکوم کرد. دلیل دیگر تشویق بسیاری از "مرتدین" پنهان در جامعه است که زندگی و کمک در هنگام سختی، بیرون این جامعه هم موجود است.

از جمله سخنرانان می‌توان به ابن وراق، جوآن اسمیت، ریچارد داوکینز و مینا احدی،‌ بنیانگذار شورای اکس مسلم‌های آلمان،‌ اشاره کرد. مینا همانند مریم نمازی زنی فوق‌العاده و قابل تحسین است. این واقعیت که زنان پیشگامِ این جنبش‌های بسیار مهم و شجاعانه شده‌اند خود از واقعیتی دیگر خبر می‌دهد: از افسانه‌ی لیسیستراتا تا جنبش صلح زنان در ایرلند شمالی علیرغم تمام موانع و تعصباتی که زنان تاریخا با آن مواجه بوده‌اند، آنان رهبران و نمونه‌هایی بوده‌اند که مخالفین خود را شرمگین ساخته‌اند.

این کنفرانس مورد حمایت انجمن سراسری سکولار و انجمن اومانیست بریتانیا هم بود و در نتیجه چندین و چند اکس‌مسلمِ حاضر از حمایت بیش از 200 نفر دیگر هم برخوردار بودند که به حق افراد برای اندیشیدن معتقد هستند و به مردم همچون افراد انسانی برخورد می‌کنند و نه فقط صاحبان برچسب‌های هویتی غالبی که سنت و مذهب به پیشانی‌شان چسبانده است. یکی از دوستانم که قاضی دادگاه سلطنتی است یکبار به من گفت که وقتی می‌بیند عضوی از هیئت منصفه خود حرفش را می‌زند و بر انجیل قصم نمی‌خورد همیشه خشنود می‌شود چون نشان از استقلال و بلوغ ذهنی می‌دهد. دقیقا همین‌طور است: جمعه‌ی گذشته در کانوی هال شاهد چنین نمایشی بودیم.

یکی از سخنگویان کنفرانس، دوست من ابن وراق، اخیرا کتابی در مورد ارتداد در اسلام منتشر کرده است که بررسی علمیِِ نظریات در مورد ارتداد در مکاتب مختلف قانون اسلامی را با مجموعه ای از شهادت شخصیِ قدرتمند کسانی که اسلام را به قصد مذهبی دیگر یا بی‌مذهبی ترک کرده‌اند، ترکیب می‌کند. مقایسه‌ی روایات این کتاب با کتابِ لوئیس آنتونی، فلاسفه‌ی بی‌خدا (که روایاتی مشابه از مسیحیان سابق و یهودیان سابق است) جالب بود. هزینه‌ی شخصی کنار گذاشتن نظریات تمام این مذاهب، از لحاظ خانواده و جوامع، بسیار مشابه است؛ تنها در اسلام است که هنوز خطر قتل به این خاطر پابرجاست.

اما موضوع وحشتناک اینجاست که این خطر واقعی است. به این خاطر است که بعضی سخنرانی‌های کنفرانس و بعضی اظهارات ناظرین پر از شور و شوق و احساس مسئولیتی بود که هم واقعی بود و هم تکان‌دهنده. یکی از مسائل مهمی که چندبار در موارد متعدد مطرح شد، جایگاه زنان در اسلام بود. به یک مورد توجه کنید:‌ در قانون شریعه زن نصف مرد ارزش دارد و به همین علت از جمله نصف مرد ارث می‌برد. این نیز مثل سایر بندهای قانون شریعه نمونه‌ی واضحی از اختلاف این قوانین با قانونِ انگلستان و ولز و قانون اسکاتلند است که در هر دوی آن‌ها اصول عدالت تبعیض نظام‌‌مند بر پایه‌ی جنسیت را ممکن نمی‌دارد. با ضروریات سرکوبگرانه‌ی پیروی از قوانین جوامع، بسیاری از زنان در جوامع مسلمان بریتانیا مجبور به اطاعت از قوانینی هستند که جوامع‌شان ترجیح می‌دهد؛ این در مورد موضوعات بسیاری صدق می‌کند از این‌که با که ازدواج کنند تا این‌که چه بپوشند.

استقرار دادگاه‌های قانون شریعه اغلب به این معنی خواهد بود که آن‌ها باید درد بی‌عدالتی و تبعیض عمیق را تحمل کنند. همچون ختنه یا قتل‌های ناموسی‌ که در بسیاری جوامع اجرا می‌شود و نباید تحمل شود: نسبیت – که متاسفانه تاییدی است بر دیدگاه‌های امثالِ روآن ویلیامز در این موضوع است – در این‌جا نباید جایگاهی داشته باشد.

تمام آن‌چه در این کنفرانس مهم و تکان‌دهنده مورد بحث قرار گرفت واقعی بود: زندگی‌های واقعی مورد تهدید مرگ، تبعیض، اجبار و برچسب خوردن بودند – و این همه به این خاطر که کسانی برای خودشان فکر کرده بودند؛ حقی که تمام ما تضمین‌شده می‌دانیم و وقتی تهدید می‌شود با تعصب از آن دفاع می‌کنیم. مراسمِ روز جمعه، آرام و غیررسمی بود و حال و هوای آرام و راحتی داشت: اما هیچ کس در آن جمع حاضر نبود که لحظه‌ای به این فکر نیافتاده باشد که این موقعیت خوبی برای دیوانه‌ای است که در یک انفجار بزرگ یک دفعه از شر کلی مرتد و آتئیست خلاص شود.

نکته‌ی عالی اینجاست که اگر این اتفاق می‌افتاد کنفرانس به پیروزی رسیده بود. اما بهرحال کنفرانس پیروز شد و این پیروزی بسیار شادمانه‌تر بود: پیروزی برای حامیان شجاع آن و آرمان شجاعانه‌شان.

منبع: ستونِ آزادِ گاردین، 16 اکتبر 2008

No comments: