Wednesday, October 22, 2008

سوسیالسیم و سکولاریسم در مقابل جنبش اسلامی

مصاحبه‌ی با مریم نمازی در باره کنفرانس بزرگ "اسلام سیاسی، قانون شریعه و جامعه مدنی"

انترناسیونال: شورای اکس‌مسلم در بریتانیا اولین کنفرانس بین‌المللی تمام‌ روز خود را در جمعه ۱۰ اکتبر ۲۰۰۸ راجع به اسلام سیاسی، قانون شریعه و جامعه‌ی مدنی برگزار کرد. کنفرانس چطور پیش رفت؟
مریم نمازی: این کنفرانس موفقیتی بزرگ بود. نزدیک به ۳۰۰ نفر به کنفرانس آمدند تا راجع به مسائل مختلفی بحث کنند؛ ارتداد، آزادی نقد و محکومیت مذهب، قانون شریعه و جامعه‌ی مدنی و اعتقاد به آفرینش و مدارس مذاهب مختلف و آموزش مذهبی. کنفرانس در روز بین‌المللی علیه مجازات اعدام انجام می‌شد و یادآور روشنی از افراد بسیاری بود که در کشورهایی که قانون اسلامی دارند به جرم ارتداد کشته شدند یا مواجه با اعدام هستند.

فریبرز پویا (رئیس انجمن سکولار ایران) کنفرانس را افتتاح کرد و پس از خوشامدگویی و فیلمی به نام "شکستن تابو" از پتی دبونیتاس، من سخنرانی افتتاحیه را ایراد کردم. در سخنرانی من از این گفتم که جنبس اسلام سیاسی چگونه از زبان حقوق و ضدنژادپرستی خطاب به غربی‌ها استفاده می‌کند تا بتواند امر خودش را پیش ببرد؛ آن‌ها بلدند چگونه خود را خوب جلوه دهند اما خودشان، دادگاه‌هایشان، مدارس‌شان و رهبران‌شان چیزی نیستند مگر دنبالچه‌ی دولت‌های اسلامی. من در ادامه صحبت‌هایم هم راست‌گرایان و هم چپ ناسیونالیست اروپا را نقد کردم. در سخنرانی، گفتم:‌ "البته راست اروپا می‌خواهد ما باور کنیم این مختصِ اسلام است؛ اما در بنیاد چنین نیست. در حالیکه هر مذهبی که قدرت سیاسی داشته باشد همین کار را کرده و همین کار را می‌کند. اگر مسیحیت امروز قابل تحمل‌تر به نظر می‌رسد این تنها به این خاطر است که دوره‌ی روشنگری را از سر گذرانده. می‌خواهند ما باور کنیم که سکولاریسم و آتئیسم دلیل عروج اسلام سیاسی است چون می‌گویند که ما داریم سنت‌های یهودی مسیحیِ اروپا را زیر سوال می‌بریم. اما در واقعیت ارزش‌های اجتماعی پیشرو امروز نتیجه‌ی نبردهایی سخت است – که اغلب دقیقا علیه همان سنت‌های مذهبی بوده که آن‌ها عزیز نگاه می‌دارند. می‌خواهند ما باور کنیم که باید جلوی مسلمان‌ها را بگیریم تا اروپا را اسلامی نکنند. می‌خواهند به ما بقبولاند که مسلمانان و کسانی که این نام را بهشان نسبت می‌دهند دقیقا همان اسلام‌گرایان و جنبش اسلام سیاسی هستند. واقعیت اینست که بسیاری از میلیون‌ها نفری که به خارج از کشور می‌گریزند اولین قربانیان و خط اول مقاومت علیه این جنبش هستند. می‌خواهند به ما بقبولانند که داریم برای ارزش‌های غربی می‌جنگیم در حالی که این‌ها ارزش‌های جهانشمول هستند. به هر جای ایران که بروید، ارزش‌های روشنگرانه‌ ای را می‌بینید که از دورترین تصورات‌تان هم فراتر است. می‌خواهند به ما بقبولانند که راه‌حل در مقابل اسلام‌‌گرایی راه‌حل نظامی است با این‌که "دخالت‌‌"هایشان در عراق، فلسطین و افغانستان فقط به تقویت این جنبش انجامیده. اما چپ ناسیونالیستِ اروپایی هم چیزی بهتر از این نیست. وقتی کار به حقوق در قوانین اسلامی می‌رسد این‌ها همیشه مبصر می‌شوند. این‌ها جنبشی ضداستعماری هستند و چشم‌اندازشان با طبقات حاکم باصطلاح جهانِ‌ سوم تطابق می‌کند. آن‌ها طرفدار "مستعمره‌ها" هستند، حالا هر اتفاقی که می‌خواهد در آن‌ها بیافتد. و درک آن‌ها از "مستعمره‌ها" اروپامحور، ارباب‌منشانه و نژادپرستانه است. می‌خواهند ما بپذیریم مردم در این کشورها با رژیم‌هایی که علیه‌شان مبارزه می‌کنند یکی هستند. حتی ضدامپریالیسمشان هم پوچ است؛ نمی‌خواهند کمی عمیق شوند و ببیند چگونه اسلام سیاسی بخش دائمی نظم نوین جهانی است.

همانطور که گفتم عجیب نیست که افراد بسیاری در سراسر جهان می‌خواستند در این کنفرانس شرکت کنند و بفهمند ما چه داریم که بگوییم. ما حتی درخواست شرکت در این‌جا از افغانستان و پاکستان را داشتیم گرچه آن‌ها به دلایل دیگر نتوانستند بیایند. "

بعد از سخنرانی افتتاحیه‌ی من، اولین مبحث با نام "قوانین ارتداد و آزادی محکوم کردن و انتقاد از مذهب" به مدیریت کاسپار ملویل، سردبیر مجله‌ی "نیو اومانیست" (۱)، آغاز شد. این افراد در این بحث شرکت داشتند:‌ مینا احدی (رئیس شورای اکس مسلم در آلمان)، ای.سی گری‌لینگ (فیلسوف و نویسنده)، احسان جامی (رئیس سابق شورای اکس مسلم در هلند)، فریبرز پویا، هان استینسون (رئیس اجرایی انجمن اومانیست بریتانیا) و ابن وراق (نویسنده). آن‌ها به آزادی فوری تمام کسانی که به جرم "ارتداد" زندانی شدندٰ، لغو مجازات اعدام و لغو قوانینی که علیه حق و آزادی محکومیت و انتقاد اسلام است، فراخوان دادند.

پس از صرف نهار نیک دودی با اجرای نمایش کمدی در نقد مذهب همه را سرگرم کرد. یکی از حرف‌های او این بود: "مذهب یه جورایی مثل یه سگ گنده می‌مونه؛ اگه مال تو باشه دوسش داری و بهت آرامش می‌ده اما بقیه‌رو می‌ترسونه و حداقل کاری که می‌شه کرد اینه که از بچه‌ها دورش کنی".

سپس مبحث دوم با عنوان "قانون شریعه و حقوق شهروندی" آغاز شد. آندرو کاپسون (مدیر بخش آموزش و روابط عمومی انجمن اومانیست بریتانیا) مدیر این بحث بود؛ در این بحث این افراد شرکت داشتند: مهین علیپور (رئیس شوراهای اکس مسلم در اسکاندیناوی)، روی براون (نماینده‌ی اتحادیه‌ی بین‌المللی اومانیست‌ها و اخلاق‌گرایان در شورای حقوق بشر سازمان ملل)،‌ یوهان هاری (روزنامه‌نگار)، ابن وراق و خودِ من. در پایان حضار با اشتیاق از این قطع‌نامه حمایت کردند:‌ "این کنفرانس به دولت‌های بریتانیا و اروپا فراخوان می‌دهد که استفاده و اعمال قانون شریعه، که علیه زنان و کودکان به طور مشخص تبعیض قائل است، را متوقف کنند و حقوق شهروندی برابر و بدون‌شرط را برای همه تضمین کنند". مخاطبین سپس به تماشای نسخه‌ی بازسازی شده‌ی فیلم گیرت ویلدرز، سیاستمدار هلندی راست‌گرا، نشستند که "بازسازی فتنه" نام دارد و رضا مرادی آن را ساخته است. پس از استراحت، ریچارد داوکینز (دانشمند، نویسنده) به نقد "اطلس آفرینش" هارون یحیی پرداخت که بخاطر آن سایت او را در ترکیه ممنوع کرده‌اند. پس از آن نوبت سوال‌ها و جواب‌های مخاطبین بود.

سپس مبحث سوم با عنوان "تئوری آفرینش، آموزش مذهبی و مدارسِ مذاهب"‌ آغاز شد که مدیر آن، کیت پورتئوس وود (مدیر اجرای انجمن سراسری سکولار) بود. این افراد در این مبحث شرکت کردند: ریچارد داوکینز، تری ساندرسون (رئیس انجمن سراسری سکولار)، جوآن اسمیت (روزنامه‌نگار و فعال)، بهرام سروش (روابط عمومی کمیته‌ی همبستگی کارگری) و حمید تقوایی (لیدر حزب کمونیست کارگری ایران). سپس من در سخنرانی اختتامیه از شرکت‌کنندگان خواستم تا حول ۸ مارس، روز جهانی زن، متحد شوند و علیه قانون شریعه و اسلام سیاسی بایستند.

در تمام روز من، بهرام سروش، فریبرز پویا و سهیلا شریفی با رسانه‌ها صحبت کردیم از جمله بی بی سی، تلویزیون العربیه، تلویزیون دولتی ایتالیا، وال استریت ژورنال، سی.ان.اس نیوز، گاردین و غیره. فیلم و عکس‌های کنفرانس به همراه پوشش رسانه‌‌ای آن در وب‌سایت اکس‌مسلمِ بریتانیا موجود است که این را مدیون رضا مرادی هستیم. (فیلم‌ها:
http://www.ex-muslim.org.uk/eng/pressreleases/press-pages/Video-Conference-Report-October10-2008.htm و عکس‌ها: http://www.ex-muslim.org.uk/eng/pressreleases/press-pages/Picture-Conference-Report-October10-2008.htm) به غیر از رضا، فریبرز و بهرام، جلیل جلیلی و کیوان جاوید هم نقش مهمی در سازمان‌دهی کنفرانس و در طول روز داشتند.

انترناسیونال: آیا به هدف‌تان رسیدید؟
مریم نمازی: بله فکر می‌کنم رسیدیم. منظورم این است که می‌خواستیم به مردم بگوییم که باید مقابل اسلام سیاسی بایستند اما این هم کافی نیست. اگر مخالف آن هستید چون می‌خواهید جلوی مهاجرت را بگیرید یا چون می‌خواهید از ارزش‌های "غربی خودتان" در مقابل کسانی دفاع کنید که به نظرتان "متفاوتند و حتی لایق قانون شریعه هستند" و از ایران و سایر نقاط می‌آیند، این دیگر از نقطه نظر انسانی بی معناست. نقد اسلام به عنوان پرچم جنبشی سیاسی مهم است اما فقط به این شرط که به همراه نقد کلی به مذهب و دسترسی‌اش به قدرت سیاسی باشد. در ضمن دلیل انتقاد هم مهم است. اگر هدف دفاع از انسان، مقدس شمردن انسان و پیشرفت وضع انسانیت نباشد – من که شخصا نمی‌فهمم معنای آن چیست.

انترناسیونال: مجموعه افراد مختلفی برای صحبت در این کنفرانس دعوت شدند از ریچارد داوکینز، آتئیست مشهور، تا حمید تقوایی، لیدر حزب کمونیست کارگری ایران. وقتی راجع به شرکت‌کنندگان تصمیم می‌گرفتید هدف‌تان چه بود؟

مریم نمازی: می‌خواستم در واقع به مردم بگویم که جور دیگری هم می‌شود به اوضاع نگاه کرد. رسانه‌های اصلی یا راست‌گرایان را نشان می‌دهند که ضدانسانی و ضدمهاجر هستند و یا چپ ناسیونالیستی اروپا که حامی اسلام سیاسی است. عموم مردم کلافه‌اند چون به پاسخ کاملی نیاز دارند اما آن را نه از هیچ‌کدام از این دو طرف می‌گیرند و نه از سیاست‌های دول غرب که مماشات و نسبیت فرهنگی است.

چیزی که در پاسخ‌های مردم برای من از همه جالب‌تر بود احترامی بود که به کسانی می‌گذاشتند که آنها کمونیست‌های ایرانی می‌نامیدند. همه از نقش محوری کمونیسم کارگری باخبر بودند و آن را می‌شناختند. در واقع انسانیتِ عمیقِ کمونیسم کارگری به قدری از آن‌چه مردم به آن عادت دارند متفاوت است که تمایزش در تمام کارهای ما به سرعت نمایان می‌شود – از حقوق پناهنده‌ها و حقوق زنان تا شورای اکس‌مسلم.

در پایان اسلام سیاسی برای مردم مهم است چون بر زندگی‌شان، حقوق‌شان و آزادی‌هایشان تاثیر می‌گذارد. و به همین علت تنها جنبشی که مردم را مقدم میداند می‌تواند نیروی لازم برای متوقف کردن اسلام سیاسی را بسیج کند. من قاطعانه باور دارم که ما نماینده‌ی اکثریتیم و کنفرانس‌های پراهمیتی مثل این به ما امکان می‌دهد که در مقیاس وسیع انسانها را مخاطب قرار دهیم که در حالت معمولی نمیتوانستیم.

انترناسیونال: این کنفرانس چگونه به تلاش ما برای مقابله با رژیم اسلامی در ایران و ایجاد همبستگی با مردم ایران کمک می‌کند؟

مریم نمازی: به نظرم وقتی کمک خیلی اساسی می‌کند که می‌گوید جنبشی داریم که می‌گوید مردم در ایران در خط نبرد مبارزه با اسلام سیاسی هستند و خواسته‌های مردم در اینجا جهان‌شمول است و نه غربی. این‌گونه است که مردم اینجا در غرب می‌فهمند که چقدر به مردم ایران و عراق و افغانستان و یا پناهندگان و پناهجویان ایرانی و غیره نزدیکند و اینگونه احساس واقعی نزدیکی و همبستگی با آن‌ها می‌کنند. بنظرم این نوع تلاش‌ها در ساختن جنبش همسبتگی برای پشتیبانی از مردم ایران در کار سرنگونی رژیم اسلامی حیاتی است.

اصلِ این مصاحبه به زبان انگلیسی انجام شده است و بابک کسرایی آن را به فارسی ترجمه کرده است.*

"پیروزیی شادمانه تر"! کنفرانس بزرگ ده اکتبر از نگاه نویسنده گاردین

یادتان باشد دو هفته قبل با مریم نمازی در باره برگزاری کنفرانس 10 اکتبر در لندن گفتگو کردیم. حالا باید به مریم نمازی و همه کسانی که برای برپایی این کنفرانس زحمت کشیدند صمیمانه تبریک و خسته نباشید بگوییم. این کنفرانس یک موفقیت بزرگ نه فقط برای همه ما که پیشروی مبارزه با مذهب در ابعاد انگلیس و اروپا بود. این را یادداشت های ریچارد داوکینز در وب سایت شخصی اش و همینطور نوشته ای از گاردین که بابک کسرایی ترجمه کرده و در ادامه خواهد آمد منعکس میکند. عکس ها و فایل های ویدئویی تمام کنفرانس در سایت اکس مسلم انگلیس هست. حتما نگاه کنید. آیا کسی میداند آخرین باری که 200 – 300 نفر از متفکران و روشنفکران و فعالین سرشناس در لندن جمع شده اند و چنین رادیکال و سازش ناپذیر علیه مذهب، علیه قوانین مذهبی، علیه مدارس مذهبی، در محکومیت الصاق هرگونه هویت مذهبی به کودکان، در محکوم کردن خصلت زن ستیزانه و ضد بشری مذهب و غیره حرف زده اند، کی بود؟ قطعا در این سالهای سیاه و طولانی نظم نوین جهانی و جولان دادن پست مدرنیسم و تروریسم دولتی غرب و ترویسم اسلامی چنین اتفاقی نیفتاده است. بویژه که در مرکز این نقد ریشه ای و صریح از مذهب، اسلام قرار داشت که سلاح ترور و مرگ را برای حفاظت از الله و قرآنش برافراشته و علاوه بر مماشات دول غربی و پول جمهوری اسلامی و عربستان و غیره حمایت برخی چپ های مالیخولیایی را هم دارد. برای ما که به جنگیدن با اسلام سیاسی عادت داریم شاید عظمت کنفرانس 10 اکتبر هنوز زیاد محسوس نباشد، اما برای ستون نویس گاردین پدیده ای "نادر" و "شورانگیز" و "پیروزمند" است. در مورد اهمیت و اثرات این کنفرانس باید بیشتر نوشت. فعلا به نگاه "ای. سی گری لینک" در گاردین توجه کنید.

آزاد برای اندیشیدن
ای.سی گری لینگ
گاردین، 16 اکتبر 2008

ترجمه‌ی بابک کسرایی

جمعه‌ی گذشته، 10 اکتبر، (که روز جهانی علیه مجازات اعدام بود) از امتیاز نادری برخوردار شدم و در تجمعی از اشخاصی شجاع و بااصول شرکت کردم که در چند کشور در سراسر دنیا می‌توانند بخاطر باور و یا بی باوریشان به مجازات مرگ محکوم شوند. این کنفرانسی بود که شورای اکس‌مسلم‌های بریتانیا سازمان داده بود و موضوعِ بحث، ارتداد – "جرمی" که تمام اعضای شورا مرتکب شده‌اند – و مسائل مربوط به آن در مورد جایگاه مذهب و اندیشه‌ی آزاد در جامعه‌ی مدنی بود.

اعضای شورای اکس‌مسلم‌ها فکر خود را کرده‌اند و مذهبی را که در کودکی به خوردشان داده‌ بودند کنار گذاشته‌اند (ویژگی غالب دستیابی به خرد در بزرگسالان) اما در این مورد، آن مذهب اسلام است که مجازات ارتداد را اعدام می‌داند.

در این فکرم که از کسانی که این مطلب را می‌خوانند چند نفر در جمعی نشسته‌اند که بسیاری از آن‌ها به مرگ تهدید شده‌اند چون برای خودشان فکر می‌کنند و راهی انتخاب کرده‌اند که نه فقط از نظر شخصی خطرناک است بلکه برای خانواده و جوامع‌شان نیز پر از مشقت است – و این کار را بخاطر اصولی انجام داده‌اند که عاقلانه انتخاب کرده‌اند. تجربه‌ای است تکان‌دهنده. در مذاکرات نسبتا صلح‌آمیز و بامدارای غربی ما اختلاف بر اصول کمتر تا پای قتل می‌کشد؛ و به همین خاطر است که بعضی‌ها نمی‌توانند بفهمند تجمع جمعه‌ی گذشته چه اهمیتی دارد.

پیغام نمادین کنفرانس بینظیر بود؛ مفهوم مباحثات جذاب و مهم بود. موضوع بر سر ماهیت ارتداد، آزادی انتخاب در داشتن مذهب و انتقاد از مذهب بود؛ و این مسئله که آیا باید قانونی یکسان برای همه داشته باشیم یا اقلیت مسلمان بریتانیا باید بتواند قانون شریعه را در مورد خودش بکار ببندد؛ و البته مسئله‌ی مدارسِ مذاهب، آموزش مذهبی و تئوری آفرینش. این موضوعات همه به جایگاه فرد در جامعه‌ی مدنی برمی‌گیردند و این موضوع که آموزه‌های مذهبی باید بتوانند خود را بر کسانی که چنین نمی‌خواهند یا مثل کودکان قدرتی در مقابله با آن ندارند، تحمیل کنند یا نه.

کنفرانس را رئیس انجمن سکولار ایران، فریبرز پویا، افتتاح کرد و مریم نمازی، سخنگوی فوق‌العاده و شجاع شورای اکس‌ مسلم‌های بریتانیا سخنرانی افتتاحیه را ایراد کرد. مریم به اسلامیسم – اسلام‌ سیاسی – حمله کرد و گفت که این جریان، عاملِ دولت‌های اسلامی است و می‌تواند تاثیرات بسیاری بر زندگی، حقوق و آزادی‌های افراد بگذارد در حالی که بسیاری از این افراد کشورهای خود را دقیقا به این خاطر ترک کرده‌اند که از دست جو سرکوب‌گر سیاسی و اجتماعی آن بگریزند – کشورهایی که "پلیس اخلاقی" دارند و مجازات اعدام را از جمله برای هم‌جنس‌گرایان،‌ عشاقی که بیرون ازدواج رابطه‌ی جنسی دارند و کسانی که مذهب را زیر پا می‌گذارند،‌ اعمال می‌کنند.

یک موضوع نارضایتی بسیاری این است که آن‌ها را جز "جامعه‌ی مسلمان" حساب می‌کنند که سخنگویان خودگمارده‌اش بیشتر نماینده‌ی همان دولت‌های اسلامی هستند که بسیاری از "جامعه‌ی مسلمان" از آن‌ها گریخته‌اند: و به این خاطر است که شورای اکس مسلم‌ها (مسلمانانِ سابق) این نام را بر خود گذاشته است. تا بر این نکته تایید کند که همه‌‌ی کسانی را که در جامعه‌ی مسلمان به دنیا آمده‌اند نباید تا ابد به عضویت همگونِ چنین جامعه‌ای محکوم کرد. دلیل دیگر تشویق بسیاری از "مرتدین" پنهان در جامعه است که زندگی و کمک در هنگام سختی، بیرون این جامعه هم موجود است.

از جمله سخنرانان می‌توان به ابن وراق، جوآن اسمیت، ریچارد داوکینز و مینا احدی،‌ بنیانگذار شورای اکس مسلم‌های آلمان،‌ اشاره کرد. مینا همانند مریم نمازی زنی فوق‌العاده و قابل تحسین است. این واقعیت که زنان پیشگامِ این جنبش‌های بسیار مهم و شجاعانه شده‌اند خود از واقعیتی دیگر خبر می‌دهد: از افسانه‌ی لیسیستراتا تا جنبش صلح زنان در ایرلند شمالی علیرغم تمام موانع و تعصباتی که زنان تاریخا با آن مواجه بوده‌اند، آنان رهبران و نمونه‌هایی بوده‌اند که مخالفین خود را شرمگین ساخته‌اند.

این کنفرانس مورد حمایت انجمن سراسری سکولار و انجمن اومانیست بریتانیا هم بود و در نتیجه چندین و چند اکس‌مسلمِ حاضر از حمایت بیش از 200 نفر دیگر هم برخوردار بودند که به حق افراد برای اندیشیدن معتقد هستند و به مردم همچون افراد انسانی برخورد می‌کنند و نه فقط صاحبان برچسب‌های هویتی غالبی که سنت و مذهب به پیشانی‌شان چسبانده است. یکی از دوستانم که قاضی دادگاه سلطنتی است یکبار به من گفت که وقتی می‌بیند عضوی از هیئت منصفه خود حرفش را می‌زند و بر انجیل قصم نمی‌خورد همیشه خشنود می‌شود چون نشان از استقلال و بلوغ ذهنی می‌دهد. دقیقا همین‌طور است: جمعه‌ی گذشته در کانوی هال شاهد چنین نمایشی بودیم.

یکی از سخنگویان کنفرانس، دوست من ابن وراق، اخیرا کتابی در مورد ارتداد در اسلام منتشر کرده است که بررسی علمیِِ نظریات در مورد ارتداد در مکاتب مختلف قانون اسلامی را با مجموعه ای از شهادت شخصیِ قدرتمند کسانی که اسلام را به قصد مذهبی دیگر یا بی‌مذهبی ترک کرده‌اند، ترکیب می‌کند. مقایسه‌ی روایات این کتاب با کتابِ لوئیس آنتونی، فلاسفه‌ی بی‌خدا (که روایاتی مشابه از مسیحیان سابق و یهودیان سابق است) جالب بود. هزینه‌ی شخصی کنار گذاشتن نظریات تمام این مذاهب، از لحاظ خانواده و جوامع، بسیار مشابه است؛ تنها در اسلام است که هنوز خطر قتل به این خاطر پابرجاست.

اما موضوع وحشتناک اینجاست که این خطر واقعی است. به این خاطر است که بعضی سخنرانی‌های کنفرانس و بعضی اظهارات ناظرین پر از شور و شوق و احساس مسئولیتی بود که هم واقعی بود و هم تکان‌دهنده. یکی از مسائل مهمی که چندبار در موارد متعدد مطرح شد، جایگاه زنان در اسلام بود. به یک مورد توجه کنید:‌ در قانون شریعه زن نصف مرد ارزش دارد و به همین علت از جمله نصف مرد ارث می‌برد. این نیز مثل سایر بندهای قانون شریعه نمونه‌ی واضحی از اختلاف این قوانین با قانونِ انگلستان و ولز و قانون اسکاتلند است که در هر دوی آن‌ها اصول عدالت تبعیض نظام‌‌مند بر پایه‌ی جنسیت را ممکن نمی‌دارد. با ضروریات سرکوبگرانه‌ی پیروی از قوانین جوامع، بسیاری از زنان در جوامع مسلمان بریتانیا مجبور به اطاعت از قوانینی هستند که جوامع‌شان ترجیح می‌دهد؛ این در مورد موضوعات بسیاری صدق می‌کند از این‌که با که ازدواج کنند تا این‌که چه بپوشند.

استقرار دادگاه‌های قانون شریعه اغلب به این معنی خواهد بود که آن‌ها باید درد بی‌عدالتی و تبعیض عمیق را تحمل کنند. همچون ختنه یا قتل‌های ناموسی‌ که در بسیاری جوامع اجرا می‌شود و نباید تحمل شود: نسبیت – که متاسفانه تاییدی است بر دیدگاه‌های امثالِ روآن ویلیامز در این موضوع است – در این‌جا نباید جایگاهی داشته باشد.

تمام آن‌چه در این کنفرانس مهم و تکان‌دهنده مورد بحث قرار گرفت واقعی بود: زندگی‌های واقعی مورد تهدید مرگ، تبعیض، اجبار و برچسب خوردن بودند – و این همه به این خاطر که کسانی برای خودشان فکر کرده بودند؛ حقی که تمام ما تضمین‌شده می‌دانیم و وقتی تهدید می‌شود با تعصب از آن دفاع می‌کنیم. مراسمِ روز جمعه، آرام و غیررسمی بود و حال و هوای آرام و راحتی داشت: اما هیچ کس در آن جمع حاضر نبود که لحظه‌ای به این فکر نیافتاده باشد که این موقعیت خوبی برای دیوانه‌ای است که در یک انفجار بزرگ یک دفعه از شر کلی مرتد و آتئیست خلاص شود.

نکته‌ی عالی اینجاست که اگر این اتفاق می‌افتاد کنفرانس به پیروزی رسیده بود. اما بهرحال کنفرانس پیروز شد و این پیروزی بسیار شادمانه‌تر بود: پیروزی برای حامیان شجاع آن و آرمان شجاعانه‌شان.

منبع: ستونِ آزادِ گاردین، 16 اکتبر 2008