Monday, May 7, 2007

Ex-muslime درباره سازمان

"ما از مذهب روي گردانيم"
Zentralrat der Ex-muslime
سازماني است که در آلمان
فعاليت خودش را از ماه فوريه 2007 آغاز کرده است. اين سازمان بدنه اصلي اوليه اش را کادرها و اعضاي حزب کمونيست کارگري ايران و حزب کمونيست کارگري چپ عراق تشکيل داده اند. ايده اين سازمان از يک سال قبل مطرح بوده است و نهايتأ با همکاري نزديک و تنگاتنگ چهار سازمان سکولار و ضد مذهب آلماني فعاليتش را در فوريه امسال آغاز کرد. در اين ميان سازمان سکولاريست " جوردانو برونو" که يک سازمان بزرگ و مطرح در آلمان است بيش از بقيه وقت و امکانات براي پيشبرد اين حرکت گذاشته است. قطعأ بدون کمک آنها اين اتفاق با کندي پيش ميرفت و نميتوانست در اين ابعاد نقشي اجتماعي ايفا کند. اما بدون وجود يک شخصيت مطرح و شناخته شده مثل مينا احدي شايد چنين سازماني فعلأ درست نميشد. اگر چه به گمان من نياز جامعه فعالين اين عرصه را وادار ميکرد بالاخره رهبر و سخنگوي خودشان را پيدا و جلو جامعه قرار دهند

اين سازمان با تشکيل اولين جلسه خود سه نفر را به عنوان مسئولين اول خود انتخاب کرد. اين سه نفر عبارتند از: مينا احدي به عنوان دبير از ايران٬ آرزو توکر معاون دبير از ترکيه و نور جباري خزانه دار از عراق. هم اکنون اين سازمان يک تشکل ثبت شده و رسمي در آلمان است

سايت اين سازمان بوسيله سازمان جردانو برونو راه اندازي شد و چند ساعت قبل ازبرگزاري اولين کنفرانس مطبوعاتي آن در ساختمان مطبوعات پارلمان آلمان در دسترس همگان قرار گرفت. کنفرانس مطبوعاتي اين سازمان روز 28 فوريه 2007 با سرو صداي خيلي زياد با سخنراني مينا احدي٬ آرزو توکر و ميکائيل شميت سالمون (از سازمان جوردانو برونو) برگزار شد. در اين کنفرانس حدود صد خبرنگار از رسانه هاي مختلف آلمان و جهان حضور داشتند

انعکاس مطبوعاتي فعاليتهاي اين سازمان جهاني شده است. اگر چه مرکز ثقل فعاليت اين سازمان در آلمان است و تقريبأ همه رسانه هاي مهم خبري و سياسي آلمان از اين حرکت گزارش منتشر کرده اند٬ اما ابعاد و سروصداي آن اکنون جهاني است. تقريبأ تا کنون به زبانهاي آلماني٬ انگليسي٬ فارسي٬ عربي٬ هلندي و.... مطالب و مصاحبه و گزارشات متعددي از فعاليت و اعلام موجوديت اين سازمان در جامعه منتشر شده است. در آلمان روزانه دهها گزارش٬ مطلب٬ مصاحبه و رپورتاژ در دفاع و يا مخالفت با اين سازمان در رسانه هاي آلماني زبان پخش ميشود

در ميان جريانات سياسي مطرح در آلمان علاوه بر احزاب پارلماني اين کشور٬ سازمان "ما از مذهب رويگردانيم" احتمالأ پر سرو صداترين سازمان در آلمان است که در ابعادي ميليوني مردم از فعاليتهاي آن مطلع شده اند. تقريبأ ميتوانم بگويم هيج رسانه مهمي در آلمان وجود ندارد که در مورد اين سازمان و فعاليتهايش عليه اسلام سياسي چيزي نگفته باشد. اخيرأ هم به وسيله سخنگويان اين سازمان کمپين عليه حجاب کودکان٬ عليه قتلهاي ناموسي و عليه مدارس مذهبي ستارت خورده است

علاوه بر رسانه هاي آلماني زبان تاکنون تعدادي از مهمترين رسانه هاي جهاني با مسئولين اين سازمان به ويژه CNNمينا احدي مصاحبه و يا رپورتاژ تهيه و پخش کرده اند. از جمله تلويزيون
خبرگزاري رويترز٬
, -RTL,-WDR,-ARTE,-ZDF-,NTV تلويزيونهاي مهم
خبرگزاري رسمي آلمان٬ نشريات هفتگي
اشپيگل و اشترن٬
RTL4 و از هلند٬
نشريه ليبراسيون فرانسه٬ وال ستريت ژورنال آمريکا٬ نشريه سراسري کانادا به اسم .گولوب اند مايل و غيره علاوه بر اينها وجود هزاران لينک اينترنتي به زبانهاي مختلف ابعاد اين فعاليت را بيشتر نشان ميدهد

سوال اين است چرا اين سازمان در مدت کوتاهي اين چنين مطرح و در ابعادي جهاني سرو صدا راه انداخت؟
جواب درست به اين سوال اهميت و جايگاه اين نوع فعاليت و زمينه هاي اجتماعي آنرا براي ما عيان خواهد کرد. علاوه بر اينکه ما در مورد خودمان چه ميگوئيم٬ خبرنگار وال ستريت ژورنال آمريکا در مصاحبه با مينا احدي به نظر ميرسد جواب دقيقي به اين مسئله داده است. " جنبش سکولاريستي آگرسيوي در اروپا عليه دخالت مذهب بويژه عليه اسلام سياسي در حال شکل گيري است شما مهمترين و پرسروصداترين سازمان اين جنبش در اروپا هستيد" به نظر من اين خبرنگار مسئله را درست ديده است

:پايه هاي مادي و اجتماعي اين حرکت
به نظر من يک جنبش و حرکتي جهاني عليه دخالت مذهب و فرهنگ پست مدرنيستي و نسبيت فرهنگي به حرکت در آمده است. مردم از آينده زندگي خود و از اسلام سياسي ميترسند از ميليتاريسم آمريکا بيزارند و از نقش کليسا دل خوشي ندارند. اميدي به احزاب پارلماني براي تغيير ندارند. متاسفانه اغلب احزاب و سازمانهاي چپ اين جوامع از سر "ضد امرياليست" بودن اکثر اوقات در کنار جريانات اسلامي و يا با سکوت در مقابل آنها ظاهر شده اند

جامعه بعد از فاجعه 11 سپتامبر دچار شوک عميقي شد٬ مدتي بعد از آن واقعه وارد فکر کردن وتلاش براي يافتن راه حل شد. يک اليت معترض و روشن بين بعد از اين شوک عميق و ترس از آينده جامعه بشري٬ به بازبيني و يافتن راه حل روي آورده است. جامعه به اين راه حل نياز دارد. هر گرايشي تلاش ميکند به اين نياز جواب خود را بدهد. نياز به وجود اين چنين سازماني از اينجا ناشي ميشود. خود اين سازمان برآمد تشکيلاتي و سازماني گوشه اي از اين جنبش عظيم اجتماعي است

براي ما امکاني که وجود داشت اين بود که ما با اتکا به تئوريهاي منصور حکمت در نقد اسلام سياسي و دنياي بعد از 11 سپتامبر و با توجه به اينکه هيچ وقت به نسبيت فرهنگي و سياستهاي پست مدرنيستي توهمي نداشتيم و با توجه به اينکه جامعه هميشه ما را با نقد راديکال و ماکزيماليست اين گرايشات ميشناسد٬ توانستيم جوابي درست و به موقع به اين نياز اجتماعي بدهيم. به همين دليل در مدت کوتاهي در راس چنين چنبشي قرار گرفته ايم. اين يک نقطه عطف مهم و تعيين کننده در ابعادي جهاني است. ما اين نياز را تشخيص داديم و جواب راديکالي را در مقابل جامعه قرار داده ايم. اما کسي که اين جنبش را نبيند نياز به جواب به آن هم اساسأ برايش مطرح نميشود

مطرح شدن اين سازمان و سروصداي ايجاد شده ممکن است دلايل متعددي داشته باشد اما همه آن دلايل بدون يک جنبش اجتماعي عليه دخالت مذهب در زندگي مردم در ابعادي وسيع٬ بدون نياز جامعه و حساسيت جامعه به اين موضوع و بدون نياز جامعه به تغيير راديکال٬ قطعأ چنين سازماني يا تشکيل نميشد و يا اگر تشکيل ميشد اين چنين ابعادي پيدا نميکرد
تشخيص درست و جواب به نياز اين جنبش بود که ما و شخصيتهاي ما را به سخنگويان آن تبديل کرده است. در اين دوره و در شرايط فعلي دنيا بايد تاکيد کنم فقط کمونيستهاي کارگري ميتوانستند اين جواب قاطع و روشن و ماکزيماليست را بدهند. جريانات ضد مذهب کم نبوده و کم نيستند. سکولارها انواع سازمانهاي کوچک و بزرگ دارند. شخصيتهاي مطرح نويسندگان٬ هنرمندان با اسم و رسم و منتقد اسلام سياسي و ميليتاريسم آمريکا و ... کم نيستند. اما تنها جرياني که بطور جدي مطرح شده است و در راس اين جنبش قرار گرفته است ما هستيم. ما کمونيستهاي کارگري. دليل اين اتفاق اين است که ما تمام تصوير را داريم. ميدانيم چکار کنيم و ميدانيم قدم بعدي را چگونه برداريم. اين نه تبليغ و پروپاگاند که يک حقيقت است. من اميدوارم با اين مقدمه طولاني توانسته باشم حق مطلب را ادا کنم. اگر کسي اين جنبش را در اين ابعاد نبيند نميتواند وارد چه بايد کرد و قدمهاي بعدي آن بشود

قبل از هر تحليل و ارزيابي از اين سازمان و چگونگي قرار گرفتن در راس يک جنش اجتماعي تحول خواه٬ لازم است اول اين جنبش را ببينيم و به رسميت بشناسيم. اين کليد هر سياست٬ پلاتفرم٬ استراتژي و اقدام عملي است. ممکن است همه اعضا و مسئولين خود اين سازمان هم اين تصوير را نداشته باشند و يا نپذيرند. اما پيروزي اين حرکت و به سرانجام رساندن آن در گرو پذيرفتن اين تصوير و به رسميت شناختن اين جنبش عظيم اجتماعي است

رهبري اين جنبش در دنياي امروز بويژه در دنياي پس از 11 سپتامبر و وجود دو قطب تروريستي و تهديد جهان متمدن بوسيله آنها نميتواند يک جنبش ليبرالي و يا جنبشي بيتفاوت به نسبت اين دو قطب باشد. رهبري صحيح و راديکال اين جنبش براي رسيدن به اهدافش ناچار است و بايد عليه اين دو قطب باشد. اين جنبش بخشي از همان قطب سوم و جهان متمدن است که حميد تقوايي مبتکر تدوين اسناد آن بود٬ که با نقدي راديکال و افقي روشن و آلترناتيوي انساني وارد ميدان سياست شده است
رهبري اين جنبش قرار نيست فقط فعاليت فرهنگي بکند. قرار نيست فقط منتقد ديگران باشد و از آنها بخواهد خودشان را اصلاح کنند. اين جنبش و رهبري آن بايد مدعي نوع ديگري از زندگي٬ نوع ديگري از قانون و تغيير راديکال تمام قوانين تبعيض آميز و غير انساني کنوني باشد. رهبري اين جنبش ميتواند و بايد به عنوان زبان گوياي مردمي که از آينده نگران هستند باشد
قدرتمند شدن اين جنبش کمک ميکند که جريانات چپ و کمونيستي اين جوامع ميداني براي ابراز وجود اجتماعي پيدا کنند. طبعأ جريانات چپ سنتي و حاشيه اي نميتوانند اهميت اين حرکت را درک کنند و به احتمال زياد به نق زدن و ايراد گرفتن از آن ميپردازند. هم اکنون در آلمان اولين نمونه اش را شدهديم که گفته اند: "اين سازمان در راستاي سياست آمريکا عليه اسلام سياسي فعاليت ميکند. نوشته اند عليه اسلام مبارزه کردن چرا در اروپا؟ اين کار در عربستان خوب است اما در اروپا به معني هم آهنگي با امرياليستها است" دوم خرداديهاي خجول مقيم آلمان هم نوشته اند: "اين اقدام براي مطرح کردن حزب کمونيست کارگري است که بعد از کنفرانس برلين منزوي شده بود!!!!" اسلاميها هم گفته اند اينها کافر هستند و براي پيدا کردن اسم و رسم اين کار را ميکنند. جريانات افراطي تر اسلامي هم فتواي قتل داده اند

به دليل تهديد به قتل رهبران اين سازمان از جانب اسلاميستها اکنون هر سه نفر مسئولين اصلي اين سازمان از طرف پليس امنيتي آلمان محافظت ميشوند
* * * * * * * * * * * * * * * * *
21
مارس 2007

No comments: